آسیای غربی و شمال آفریقا را آزاد کنید و به امپریالیسم خاتمه دهید – چرا قبرس اهمیت دارد
قبرس را رها کنید
آسیای غربی و شمال آفریقا را آزاد کنید و به امپریالیسم خاتمه دهید
چرا قبرس اهمیت دارد
در مباحثهای که دربارۀ قبرس در 28 ژوئیۀ 1954 در پارلمان پادشاهی متحدۀ بریتانیا انجام شد، هنری هاپکینسون وزیر امور مستعمرات به کرّات اظهار داشت که مسئلۀ استقلال در مورد قبرس مطرح نیست. وی توضیح داد که "هیچ چیزی کمتر از تداوم حاکمیت بر این جزیره نمیتواند بریتانیا را قادر سازد تا به تعهدات استراتژیک خود در قبال اروپا، مدیترانه و خاورمیانه عمل کند".
جزیرهای که هاپکینسون از آن یاد میکرد توسط استعمارگران با عنوان "ناو هواپیمابر غرقنشدنی" نیز شناخته میشود. این جزیره درست در ۴۵ مایلی ترکیه، ۶۵ مایلی سوریه، ۱۲۵ مایلی فلسطین و ۲۳۰ مایلی مصر واقع شدهاست. قبرس با وجود عضویت امروزی آن در اتحادیۀ اروپا و اشغال توسط ناتو، پس از کسب استقلال در سال 1960 یکی از اعضای بنیانگذار جنبش غیرمتعهدها بودهاست. قبرس در دوران مبارزات ضداستعماری در کنار ملتهایی ایستاد که برای رهایی میجنگیدند.
همچون بسیاری از نقاط دیگر در سراسر جهان، قبرس دارای تاریخی پیچیده و دردناک است که توسط استعمار و امپریالیسم شکل گرفتهاست. با این حال، آنچه این جزیره را متمایز میکند، اشغالگریهای نظامی بیوقفۀ خارجی است که قرنها به دلیل اهمیت ژئوپولیتیک و استراتژیک متحمل شدهاست.
امروزه کمتر از 60 درصد جزیره تحت کنترل دولت قانونی قبرس است. بقیۀ آن از سال 1974 پس از یک عملیات برنامهریزیشده توسط ناتو، توسط ترکیه، توسط بریتانیا به عنوان پایگاه نظامی اصلی این کشور در منطقه، و توسط منطقۀ حائل غیرنظامی سازمان ملل متحد که پس از فعالیتهای شبهنظامی قومیِ مورد حمایت خارجی در جزیره ایجاد شد، اشغال شدهاست.
«چه گوارا» در سخنرانی تاریخی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد که در 11 دسامبر 1964 انجام شد، در مورد برخی از این فعالیتها صحبت کرد و گفت: "همزیستی مسالمتآمیز در قبرس نیز به دلیل فشارهای دولت ترکیه و ناتو به طرز وحشیانهای در معرض آزمون قرار گرفتهاست."
با این حال، بازیگران سیاسیِ جریان اصلی همچنان آنچه را که در قبرس اتفاق میافتد، بهجای اشغال امپریالیستی، صرفاً بهعنوان "تقسیم" بین قبرسیهای یونانیزبان و تورکزبان نشان میدهند. ایجاد این تصور نادرست با استراتژی تفرقه بینداز و حکومت کنِ بریتانیاییها آغاز شد و از دهۀ 1930 با جنگ سیستماتیک آنها علیه جنبش ضدامپریالیستی و مترقی ناسیونالیسم قبرسی یا قبرسگرایی (Cypriotism) ادامه یافت. امروز، جنگ علیه مردمی که برای قبرس آزاد و بدون جدایی یا تفکیک میجنگند، توسط امپریالیستها و جبهههای "فدراسیونگرای دو منطقهای دو جامعهای" و "دو دولتگرا" در جزیره ادامه دارد.
این سرزمین کوچک تنها در چند دهه، شاهد استعمار، مبارزات رهاییبخش، استقلال، کودتا، اشغال، آوارگی اجباری، استعمارگری شهرکنشینسازی، جنایات علیه بشریت و پیشنهادهای «راه حل» آپارتایدیستیِ دیکتهشده توسط امپریالیستها بودهاست. تلاشهای شدید برای منحرف کردن جامعۀ بینالمللی از آنچه در این جزیره اتفاق میافتد نشان میدهد که "مسئلۀ قبرس" فقط مسئلۀ قبرسیها نیست. چرا که وقتی از آزادی قبرس صحبت میکنیم، در واقع از آزادی تمام غرب آسیا و شمال آفریقا و همچنین قطع مجرای تنفس امپریالیسم در کل منطقه صحبت میکنیم.
اهمیت استراتژیک و تاریخ قبرس
در مقالهای که توسط نیروی دریایی ایالات متحده در صدمین سالگرد اولین ناو هواپیمابر ساخت آمریکا منتشر شده، آمدهاست که "ناوهای هواپیمابر مؤثرترین ابزار برای تولید قدرت هستند". با این حال، امروزه، چیزی حتی مؤثرتر از این سکوهای ساختۀ دست بشر وجود دارد – ناوهای هواپیمابر غرقنشدنی، مانند جزایر ژئواستراتژیکی که تولید قدرت را گسترش میدهند.
جزیرۀ قبرس که در محل تلاقی سه قارۀ اروپا، آسیا و آفریقا قرار دارد، از لحاظ تاریخی توسط قدرتهای خارجی مختلف از جمله آشوریها، مصریها، پارسها، رومیها، عربها، شوالیههای معبد، لوزینیانها، ونیزیها، عثمانیها و بریتانیا، همگی با هدف تسلط بر مدیترانه و خاورمیانه، اداره میشدهاست.
دورۀ تاریخیای که امروزه این جزیره را تحت تأثیر قرار میدهد با تصرف قبرس توسط عثمانیها در جریان غلبه بر ونیزیها در سال 1571 آغاز شدهاست. هدف عثمانیها همانند بسیاری دیگر از مکانهایی که تصرف کردند، ایجاد یک "اقلیت وفادار" در قبرس بود. به مردم ارتدوکس که تحت ظلم و ستم حکومت کاتولیک ونیزیها بودند، از سوی عثمانیها امتیازاتی اعطا شد، در حالی که جمعیت کاتولیک مجبور به پذیرش اسلام شدند. این امر، همراه با مالیاتهای اضافی که بر غیرمسلمانان تحمیل میشد، جامعۀ مسیحی مخفی «لینوبامباکی» را ایجاد کرد که بزرگترین عنصر اجتماعی-فرهنگی قبرسیهای فوقسکولار تورکزبان امروزی است.
با افزایش آگاهی ملی پس از انقلاب فرانسه، اولین جنبش رهاییبخش ملی بااهمیت قبرس در سال 1833 رخ داد. بزرگترین مبارزۀ استقلالطلبانه علیه امپراتوری عثمانی توسط یک قبرسی تورکزبان به نام «ابراهیم آقا» اهل «پولیس»، که با نام «گاوور امام» نیز شناخته میشود، رهبری شد که قبرسیهای یونانیزبان و تورکزبانِ عمدتاً دهقان را برای آزادی قبرس متحد کرد. اگرچه قبرسیها قهرمانانه جنگیدند، اما عثمانیها با کمک «کلیسای ارتدوکس» در این جنگ پیروز شدند. قیام گاوور امام برای مارکسیستها و انقلابیون بخش مهمی از تاریخ به شمار میرود، چرا که جنبش دهقانان و ستمدیدگان علیه استعمار و نوکرانش بود.
امپراتوری عثمانی طی دوران افول خود، در سال 1878 قبرس را تحت «کنوانسیون قبرس» به «بریتانیای کبیر» اجاره داد. قبرس در آن زمان به دلیل موقعیت استراتژیکش برای کنترل کانال سوئز برای بریتانیا از اهمیت ویژهای برخوردار بود. پس از پیوستن امپراتوری عثمانی به ائتلاف «قدرتهای مرکز» در جنگ جهانی اول، امپراتوری بریتانیا به طور رسمی قبرس را در سال 1914 ضمیمۀ خود کرد. بر خلاف عثمانیها، که در سرشماریها و اهداف اداری از اصطلاحات قومی برای تقسیم قبرسیها استفاده نمیکردند، بریتانیاییها برای مقابله با ظهور ناسیونالیسم قبرسی، سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن را در بین قبرسیها به اجرا گذاشتند. طی این مدت، در حالی که مسیحیان ارتدوکس یونانی در نظر گرفته میشدند، همۀ مسلمانان نیز به عنوان تورک طبقهبندی میشدند، اصطلاحی که برای نخستین بار بود که به جامعۀ قبرس معرفی میشد. بریتانیاییها همچنین آموزگارانی را از یونان و ترکیۀ تازهتأسیس آوردند تا ایدههای قومی مانند انوسیس Enosis (الحاق قبرس به یونان) و تقسیم Taksim (تجزیۀ قبرس) را در بین قبرسیها ترویج کنند.
متأثر از رکود بزرگ سال 1929، گروههایی در میان قبرسیهای یونانیزبان در سال 1931 با انگیزۀ انوسیس قیام کردند. «حزب کمونیست قبرس» که بعداً ممنوعالفعالیت شد، در مخالفت با انوسیس که آن را "ضدانقلابی" میدانست در این قیام با درخواست خودمختاری مشارکت کرد. به دنبال آن پادشاهی متحدۀ بریتانیا در سال 1933 ریچموند پالمر را منصوب نمود که دورهای از حکومت استعماری استبدادی را در پی داشت که به "پالمروکراسی" معروف شد. در 23 اکتبر 1936، ریچموند پالمر، حاکم مستعمراتی بریتانیا، در گزارش خود به لندن نوشت:
"در این جزیره برای سهولت کار در آینده، باید ادارهکردن را بر اساس استثنائات لازم (امکانپذیر کردن استثنائات) بر اساس مناطق تداوم ببخشیم. بنابراین مفهوم ناسیونالیسم قبرسی - که به عنوان مفهومی جدیدالظهور پس از انوسیس به یک ارزش فرسوده تبدیل میشود - باید تا حد ممکن کنار زده شود و خارج از حوزۀ شناخت باقی بماند."
علیرغم وحدت قبرسیها، همانطور که در اعتصاب معدنچیان در سال 1948 مشاهده میشود، تاکتیک تفرقه بینداز و حکومت کن که توسط بریتانیاییها به کار رفت، در مورد قبرس در مقایسه با سایر مبارزات ضداستعماری به نتیجهای متفاوت ختم شد. برخلاف سایر نقاط جهان، مبارزات مسلحانۀ عمده در قبرس در دهۀ 1950 نه با هدف استقلال، بلکه برای انوسیس بود. ناتو در سال 1952، در نتیجۀ دکترین ترومن و بحرانهای بین ترکیه و اتحاد جماهیر شوروی بر سر تنگههای ترکیه که دریای سیاه را به مدیترانه متصل میکند، ترکیه و یونان را به عضویت در ائتلاف پذیرفت. با این کار که اولین گسترش ناتو بود، ایالات متحده امنیت ناوگان ششم خود را در اروپای شرقی و خاورمیانه تضمین کرد. در سال 1955، «سازمان ملی مبارزان قبرسی» (EOKA) مبارزهای مسلحانه را علیه بریتانیاییها به منظور انوسیس آغاز کرد. همچنین در همین سال بود که اسقف اعظم ماکاریوس، رئیس جمهور آیندۀ قبرس، در کنفرانس ضداستعماری باندونگ شرکت کرد. با ادامۀ مبارزۀ مسلحانۀ «سازمان ملی مبارزان قبرس» که عمدتاً از قبرسیهای یونانیزبان تشکیل شدهبود، حکومت استعماری بریتانیا قبرسیهای تورکزبان را برای نیروی پلیس خود استخدام کرد تا در جامعۀ قبرس تنش ایجاد کند. در همین حال، انگلیسیها همچنین به تأسیس «تشکیلات مقاومت تورکی» (TMT)، سازمانی شبهنظامی متشکل از قبرسیهای تورکزبان کمک کرد تا قبرسیهای تورکزبانی را که برای استقلال میجنگیدند سرکوب کند. در این دوره «تشکیلات مقاومت تورکی» مسئول ترور افراد مترقی و سوسیالیست، از جمله فاضل اوندر، صاحب و سردبیر روزنامۀ «انقلابچی» (Inkılâpçı) بود.
در پایان دهۀ 1950، مقامات بریتانیا قادر به سرکوب مبارزات مسلحانه نبودند، به همین خاطر میخواستند راهحلی بیابند که ناتو را بیثبات نکند. بنابراین یونان و ترکیه در توافقنامههای لندن و زوریخ قرار دادهشدند که قبرس را به یک جمهوری مستقل تبدیل کرد. قبرس بر اساس قانون اساسی خود به یک کشور واحد و مبتنی بر همنشینی (consociational) تبدیل شد. این بدان معنی بود که قبرس به عنوان یک موجودیت واحد از طریق یک دولت مرکزی اداره میشد که کنترل آن به واسطۀ نظام تقسیم قدرت بین قبرسیهای یونانیزبان و تورکزبان صورت میگرفت. علاوه بر این، پادشاهی متحدۀ بریتانیا کنترل دو منطقه در قبرس را حفظ کرد و حق مداخلۀ نظامی در جزیره نیز به همراه یونان و ترکیه به او اعطا شد.
جمهوری قبرس در 16 آگوست 1960 با ریاست جمهوری اسقف اعظم «ماکاریوس» قبرسی یونانیزبان و معاونت ریاست جمهوری «فاضل کوچوک» قبرسی تورکزبان تأسیس شد.
یک سال بعد، جمهوری قبرس یکی از اعضای بنیانگذار جنبش غیرمتعهدها شد. احترامی که ماکاریوس در دنیای ضدامپریالیستی داشت باعث شد سیاستمداران آمریکایی به او لقب "کاستروی مدیترانه" بدهند.
در سال 1963، ماکاریوس میخواست قانون اساسی مبتنی بر همنشینی را به طور یکجانبه تغییر دهد، اما این امر با مخالفت رهبری قبرسی تورکزبان مواجه شد که متعاقباً دولت را ترک کرد. دولت ترکیه که تحت جنبش نظامی متمایل به چپ انقلاب 27 مه قرار داشت، با تصمیم رهبری قبرسی تورکزبان مخالفت کرد. شخصیتهای برجستۀ قبرسی تورکزبان ضدامپریالیست مانند آیهان حکمت، احمد مظفر گورکان، درویش علی کاوازاوغلو و احسان علی، که از وجود جمهوری قبرس حمایت میکردند یا با تصمیم خروج از دولت مخالف بودند، هدف حملۀ «تشکیلات مقاومت تورکی» قرار گرفتند. در اوت 1964، دولت ترکیه به موازات کاهش تأثیر انقلاب 27 مه در داخل ترکیه، سیاست مترقی خود در قبال قبرس را تغییر داد و با کمک لجستیکی ارتش بریتانیا در منطقۀ تیلوریای قبرس، عملیات فرود ناموفقی را سازماندهی کرد. این عملیات به "تهاجم خلیج خوکها" در کوبا شباهت داشت که توسط ایالات متحدۀ آمریکا سازماندهی شدهبود. رهبران و انقلابیون ضدامپریالیست جهان، از جمله «چه گوارا» این عملیات را محکوم کردند.
در سال 1967، حکومت نظامی تحت حمایت ایالات متحده قدرت را در یونان تصرف کرد. این دیکتاتوری نظامی دست راستی به ایجاد «سازمان ملی مبارزان قبرسی-ب» (EOKA-B) در قبرس علیه رهبری ماکاریوس یاری رساند که به عنوان یک معضل برای غرب تلقی میشد. در سال 1971، یونان و ترکیه در نشست وزرای خارجۀ ناتو در لیسبون طرحی را علیه قبرس غیرمتعهد تدوین و بر روی آن به توافق رسیدند. طرح شکلگرفته در لیسبون در سال 1974 به مرحلۀ اجرا درآمد. در 15 ژوئیۀ 1974، یونان با کمک «سازمان ملی مبارزان قبرسی-ب» یک کودتا در قبرس ترتیب داد. درست پس از کودتا، ترکیه اولین تهاجم خود به قبرس را در 20 ژوئیۀ 1974 به بهانۀ "حفاظت از نظم مبتنی بر قانون اساسی در قبرس" بر طبق توافقات لندن و زوریخ آغاز کرد. ظرف چند روز، حکومت نظامی فروپاشید، کودتا پایان یافت و رهبران در ژنو گرد هم آمدند. در خلال کنفرانسهای ژنو که با هدف حل و فصل اوضاع در قبرس برگزار شد، ترکیه از دولت قبرس خواست که طرح این کشور را برای یک دولت فدرالی و انتقال جمعیت بپذیرد. بر اساس مدارک کاخ سفید، هِنری کیسینجر طی دیدار با جرالد فورد رئیس جمهور آمریکا در 13 اوت 1974 در مورد تحولات قبرس گفته: "هیچ دلیل آمریکایی وجود ندارد که تورکها نبایستی یک سوم قبرس را داشتهباشند." ترکیه که نتوانست نسبت به تقاضای خود در ژنو بازخورد مثبتی بگیرد، حملۀ دوم را در 14 اوت 1974 آغاز کرد.
علیه تفکیکگری و استعمارگریِ شهرکنشینسازی
اشغالگری ترکیه همچنان و تا به امروز ادامه دارد و کشورهای ناتو بهعنوان "راهحل" در قبرس، بر یک "فدراسیون دو منطقهای دو جامعهایِ" به لحاظ قومی تقسیمشده پافشاری میکنند. اما قبرسیها از طرح ABC (آمریکایی-بریتانیایی-کانادایی) در سال 1979 گرفته تا طرح عنانِ سازمان ملل در سال 2004، چنین حکومت آپارتایدی را رد کردهاند. با گذشت زمان، سیاستمداران ترکیه اقرار کردهاند که از ایدۀ "فدراسیون" برای پنهان کردن فعالیتهای استعماری خود استفاده میکنند. ترکیه نیز اخیراً و در حالی که منابع گاز طبیعی در نزدیکی قبرس کشف شدهاست، هدف خود را برای ایجاد "دو دولت" در این جزیره اعلام کردهاست.
قبرس تنها کشور عضو اتحادیۀ اروپا است که تحت اشغال قرار دارد. علاوه بر این، نیکوزیا در کنار اورشلیم تنها پایتختی است که هنوز بخشهایی از آن تحت اشغال است. در حال حاضر و از زمان اشغال در سال 1974، جمهوری قبرس کنترل کمتر از 60 درصد از جزیره را در اختیار دارد.
تقریباً 36 درصد هنوز در اشغال ارتش ترکیه است که هماکنون در پایگاههای ارتش، هوایی و دریایی در این منطقه بیش از 000,40 پرسنل دارد.
منطقۀ حائل غیرنظامی سازمان ملل متحد که مابین مناطق آزاد و اشغالشده قرار دارد، 4 درصد از جزیره را اشغال میکند و قبرسیها برای سفر در درون جزیره باید از پُستهای بازرسی نظامی عبور کنند.
به جز ترکیه، پادشاهی متحدۀ بریتانیا نیز همچنان مناطق آکروتیری و دِکِلیا را که تقریباً 3 درصد از جزیره را تشکیل میدهند، تحت کنترل خود دارد. این قلمرو مهمترین حضور نظامی و ایستگاهی برای سیگنالهای اطلاعاتی بریتانیا در خاورمیانه و مدیترانه است. این مناطق همچنین توسط نیروهای ایالات متحده نیز مورد استفاده قرار میگیرد. شایان ذکر است که در حال حاضر در مجموع، نیروهای مسلح پنج کشور عضو ناتو از جمله یونان و فرانسه از پایگاههای هوایی و دریایی واقع در جزیره استفاده میکنند.
حفاظت از وضع موجود، یعنی اشغال قبرس توسط ناتو، همچنان برای امپریالیسم غربی حیاتی است. برای اطمینان از این امر، دو خط مشی توسط غرب از سال 1974 در قبرس اعمال شدهاست. خط مشی اول شامل طرح پیشنهادی "راهحلهای" آپارتایدیستی، مشابه راهحلهای اجراشده در اروپای شرقی، و تأمین مالی جامعۀ مدنی برای ترویج ایدههای جداییطلبانه و تفکیکگرانۀ "فدراسیون دو منطقهای دو جامعهای" یا "دو دولتی" است. خط مشی دوم اجازه دادن به استعمارگری شهرکنشینسازی در مناطق اشغالی است.
قبرسیهای یونانیزبان و تورکزبان قبلاً در شهرها و روستاهای هم با یکدیگر زندگی میکردند. با این حال، اقدامات شبهنظامی تحت حمایت خارجی و به دنبال آن اشغالگری، به جابجایی اجباری به منظور جداسازی قبرسیها منجر شد. در سال 1974، نزدیک به نیمی از جمعیت قبرس به اجبار آواره شدند. بلافاصله پس از آن، ترکیه شروع به انتقال جمعیت تورک از آناتولی به مناطق اشغالی و اسکان آنها در املاک قبرسیهای یونانیزبان کرد تا ساختار جمعیتی جزیره را تغییر دهد.
ترکیه همچنان از شهرکنشینان غیرقانونی تورکیهای به عنوان ابزاری برای سرکوب قبرسیهای تورکزبان و جلوگیری از بازگشت قبرسیهای یونانیزبان به خانههای خود استفاده میکند. این شهرکنشینان برای کنترل ارادۀ سیاسی قبرسیهای تورکزبان، که از قبل تعدادشان از آنها بیشتر است، و برای به وجود آوردن یک شریک جرم غیرقانونی مورد استفاده قرار میگیرند. از سال 1974، ترکیه از شهرکنشینان غیرقانونی برای انجام فعالیتهای تروریستی علیه قبرسیهای تورکزبان، از جمله ترور رهبران سیاسی و روزنامهنگاران، و حملات لینچ علیه خروجیهای رسانهای استفاده کردهاست.
از دیدگاه جامعۀ بینالمللی و حقوق بینالملل، استعمار شهرکنشینان در قبرس و فلسطین یکسان تلقی میشود. هر دو پرونده در حال حاضر توسط «دیوان کیفری بینالمللی» در دست بررسی است. پرچمهای «جمهوری تورک قبرس شمالی» و «اسرائیل» که الهامبخش یکدیگر بودند، همچنان نماد جنایاتی مشابه علیه بشریت هستند.
قبـرسگرایی
مبارزۀ متحد قبرسیها علیه ظلم، از شورش «گاوور امام» علیه اشغالگری عثمانی در سال 1833 تا جنبش معدنچیان قبرسی علیه «شرکت معادن قبرس» متعلق به آمریکا تحت اشغالگری بریتانیا در سال 1948، بخش مهمی از تاریخ جزیره است. در قبرس، مبارزۀ طبقاتی و ملی قبرسیها ریشه در ایدئولوژی ضدامپریالیستی ناسیونالیسم قبرسی یا قبرسگرایی دارد.
از هنگامی که قبرس در سال 1878 تحت کنترل پادشاهی متحدۀ بریتانیا قرار گرفت، استعمارگران بریتانیایی برای موفقیت استراتژی تفرقه بینداز و حکومت کنِ خود، به ترویج هلنیسم و تورکگرایی در قبرس راه دادند. با این حال، آنها همچنین مجبور بودند ناسیونالیسم قبرسی را تا حد امکان سرکوب کنند، همچنانکه ریچموند پالمر، حاکم مستعمراتی معتقد بود که این کار برای تداوم بهرهبرداری از جزیره ضرورت داد.
بسیاری از شخصیتهای مترقی و سوسیالیستهای برجستۀ قبرس پس از به دست آوردن استقلال از بریتانیا، شروع به دفاع از قبرسگرایی به منظور محافظت از یکپارچگی سرزمین و مردم آن کردند. با این حال، آنها همانند دورۀ استعمار همچنان هدف حملۀ امپریالیستها و همدستانشان قرار گرفتند. روزنامۀ «جمهوریت» متعلق به آیهان حکمت و احمد مظفر گورکان قبل از ترور آنها مقالهای مانیفستگون با عنوان "قبرس متعلق به قبرسیهاست" منتشر کرد:
"کشورمان، قبرس زیبای ما، پس از مبارزات بغرنج، طولانیمدت و سختی که ناشی از تضاد منافع بود، در ادامۀ روند طبیعی تاریخ، از یوغ استعمار رهایی یافت و به جامعۀ ملتهای آزاد پیوست.... بنابراین، وظیفۀ هر قبرسی تورک و قبرسی یونانی که به کشور و ملت خود عشق میورزد این است که به حقوق یکدیگر احترام بگذارند، قبرس مستقل را حفظ کرده و توسعه دهند و با تمام توان برای ایجاد جامعهای دموکراتیکتر، مرفهتر و شادتر و یک زندگی مسالمتآمیز تلاش کنند.... به طور خلاصه، استقلال قبرس به معنای ضمیمه شدن آن به دولت یا ملت دیگری نیست، بلکه بدین معناست که قبرس باید توسط قبرسیها اداره شود."
فرهنگ، تاریخ و هویت مشترک و مهمتر از همه، اعتقاد به سرنوشت مشترک قبرسیها شالودۀ ملیگرایی مترقی قبرسی را تشکیل میدهد. قبرسگرایی با هر شکلی از جدایی یا جداسازی در جزیره مخالف است، و هرگونه دستور کار قومیتگرایانه را که به قدرتهای خارجی اجازه دهد بر جزیره حکومت کنند و سلطۀ خود را در قبرس به طور نامحدود حفظ کنند، رد میکند. از این رو، عبارت "یک ملت، یک پرچم، یک میهن و یک دولت" اصل مرکزی ملیگرایی قبرسی را در بر میگیرد.
قبرسگرایی از وحدت دموکراتیک قبرسیها، نه تنها برای میهنی واحد عاری از موانع و پایگاههای نظامی خارجی، بلکه به عنوان سنگ بنای جامعهای سکولار، مترقی و کثرتگرا طرفداری میکند. ملیگرایان قبرسی مخالف "سهمیههای قومی" هستند و به برابری سیاسی همۀ قبرسیها از طریق اصل "یک نفر، یک رأی" و "ثبت نام انتخاباتی واحد" معتقدند. ایدۀ ناسیونالیسم قبرسی بر اهمیت یک هویت برتر ملی متحدکننده که از قومگرایی نهادینهشده فراروی میکند، برای وجود یک دولت مستقل و در مقابل جاهطلبی های تفرقهانگیز نو-استعماریِ غرب تأکید میکند.
مقاومت قبرسیها در برابر اشغالگری و ناتو
جنبش «زنان به سوی خانه قدم میزنند»، که در دهۀ 1980 به سمت مناطق اشغالی راهپیمایی کرد و با ارتش اشغالگر ترکیه مواجه شد، نماد مقاومت است، همچنانکه روزنامۀ «اروپا» امروز اشغالگری ترکیه و استعمارگری شهرکنشینسازی را از خطوط مقدم افشا میکند. شایان ذکر است که مبارزۀ آزادیبخش قبرسیها با تهاجم سال 1974 به پایان نرسید.
مبارزه امروز نیز برای بستگان افراد ناپدیدشده، فرزندان کسانی که به زور آواره شدهاند، و هر قبرسی که از نیمی از کشور خود جدا نگاه داشته شدهاست، ادامه دارد.
«اتحادیۀ قبرسیها» بزرگترین جنبش ضدامپریالیستی، مترقی و قبرسگرا با حامیان قبرسی یونانیزبان و تورکزبان است که مبارزه برای یک قبرس کاملاً مستقل و واحد، آزاد از اشغال خارجی و پایگاههای ناتو را رهبری میکند. سه اصل بشردوستانه و عادلانهای که «اتحادیۀ قبرسیها» برای آن تلاش میکند عبارتند از: خروج نیروهای ترکیه، بازگرداندن شهرکنشینان غیرقانونی تورکیهای و بازگشت قبرسیهای بهاجبار آوارهشده به خانههایشان.
این جنبش به اشغال ناتو "نه" میگوید، همانطور که به تبدیل شدن به یکی دیگر از قربانیان طرح مبتنی بر "تفرقه بینداز و حکومت کن" ناتو در قالب "فدراسیون دو منطقهای دو جامعهای" که شامل اقدامات گروههای قومیتمدار است که قبرس را به یک کشور نیمهمستعمره با درگیریهای مصنوعی و حضور نو-امپریالیستی تبدیل میکند "نه" میگوید.
خواستههای آزادی، عدالت و دموکراسی کودکان قبرسی همان خواستههای کودکان ایرلند، فلسطین، پورتوریکو، فیلیپین و هر سرزمینی است که هنوز تحت استعمار قرار دارد.
قبرس فقط مثال دیگری است که نشان میدهد چگونه پیکار خلقها و رهایی ملی در سراسر جهان به هم مرتبط هستند و همبستگی بینالمللی قویترین سلاح برای شکستن زنجیرهای ستم است. سرانجام اینکه برای اطمینان حاصل کردن از آزادی غرب آسیا و شمال آفریقا، برای جلوگیری مؤثر از دسترسی ناوگان ششم ایالات متحدۀ آمریکا به مدیترانۀ شرقی و در نهایت برای پایان دادن به امپریالیسم در همۀ اشکال آن، قبرس، این "ناو هواپیمابر غرقنشدنیِ" ناتو باید به رهایی دست یابد.