دربارۀ ویژگی نو-امپریالیستی عربستان سعودی و قطر
1- عربستان سعودی و قطر اکنون بهطور کامل در تولید و بازتولید بینالمللی انحصارات بینالمللی ادغام شدهاند. ادغامها و تملکهای فرامرزی بیان عینی این موضوع است. عربستان سعودی چهار انحصار بینالمللی و قطر نیز یک انحصار بینالمللی را خریداری کردهاند.
در رابطه با بحران سقوط 2008-2009، پانصد ابرانحصار بینالمللی دارای سلطۀ مطلق نیز بهشدت آسیب دیدند و سود آنها از سال 2007 تا 2008 به میزان 4/48 درصد سقوط کرد. فشار عظیمی برای سرمایهگذاری فزایندۀ سرمایۀ مازاد در خارج از کلانشهرهای امپریالیستی قدیمی به منظور دستیابی به حداکثر سود پدیدار شد. این امر منجر به تغییر چشمگیری در موازنۀ نیروها شد و باعث شد تا مدیریت بحران بینالمللی که ضروری شده بود، از طریق گروه 20 و با مشارکت مهمترین کشورهای نو-امپریالیستی انجام شود. عربستان سعودی نیز یکی از اعضای سازمان بینالمللی جی 20 است. (گروه 20: اتحادیۀ اروپا، ایالات متحدۀ آمریکا، ژاپن، چین، آلمان، فرانسه، بریتانیا، ایتالیا، برزیل، کانادا، هند، روسیه، استرالیا، مکزیک، کرۀ جنوبی، ترکیه، اندونزی، عربستان سعودی، آرژانتین، آفریقای جنوبی)
عربستان سعودی به عنوان یک کشور نو-امپریالیستی همچنین با اطمینان جایگاه خود را در به اصطلاح کنفرانس امنیتی مونیخ 2024 مطالبه میکند.
اقتصاد عربستان سعودی در بحبوحۀ بحران، رشد پویای 120 درصدی را نسبت به سطوح قبل از بحران تجربه کرد که میتوان آن را تا حدی در نتیجۀ این توسعه دانست. در همان زمان، سهم سهام سرمایهگذاری مستقیم خارجی جهانی افزایش یافت، به طوری که عربستان سعودی بین سالهای 2007 تا 2014 سهام خود را دو برابر و قطر حتی آنها را 6 برابر کرد.
2- همزمان، عربستان سعودی و قطر در رقابت با قدرتهای امپریالیستی قدیمی و دیگر کشورهای نو-امپریالیستی – بهویژه اسرائیل، ترکیه و ایران، موقعیت قدرت امپریالیستی منطقهای خود را گسترش دادند.
اسرائیل، ترکیه، ایران، مصر، عربستان سعودی، قطر و دیگر شیخنشینهای عرب در میان یکدیگر و با امپریالیستهای قدیمی برای بهدست آوردن برتری منطقهای در خاورمیانه و شمال آفریقا نبرد میکنند.
در این زمینه، عربستان سعودی نقشی سازنده در توافقنامۀ موسوم به ابراهیم در سال 2020 ایفا کرد. با توجه به تضادهای بین امپریالیستی، به ویژه بین امپریالیستهای غربی (ایالات متحده آمریکا، انگلیس، ناتو، اتحادیۀ اروپا)، اسرائیل ... از یک سو و چین، ایران (سازمان همکاری شانگهای) از سوی دیگر، هدف از این قرارداد تقویت نفوذ امپریالیسم آمریکا در اتحاد با عربستان سعودی و اسرائیل در منطقه و تشکیل محوری علیه چین، ایران و متحدان آنها بود. توافقات صورتگرفته بین اسرائیل و بحرین در این زمینه برای افتتاح سفارتخانهها، ارتقای تجارت، گردشگری و مبادلات علمی، ایجاد خطوط هوایی مستقیم و همکاری نزدیکتر در زمینۀ مسائل امنیتی از اهمیت ویژهای برخوردار است، چرا که بحرین نمیتواند از نظر سیاست خارجی دست به اقدامی بزند که از نظر عربستان سعودی نو-امپریالیست مجاز نباشد. در آغاز بهار عربی در سال 2011، تانکهای سعودی اعتراضات گستردۀ اکثریت جمعیتی شیعه را در منامه، پایتخت بحرین، سرکوب کردند. در آن زمان، رسانههای بورژوازی تصور میکردند که اسرائیل هماکنون تمایل دارد بخشی از محور دولتهایی باشد که میخواهند نفوذ "ایران تحت سلطۀ شیعیان" را در خاورمیانه پس بزنند. در این محور، عربستان نوک پیکان و تاثیرگذارترین قدرت منطقه بود. این محور در هماهنگی نزدیک با ایالات متحده آمریکا و ناتو، در سال 2012 در مصر هر کار که در توانش بود انجام داد تا رئیس جمهور منتخب این کشور، محمد مرسی را که عضو اخوانالمسلمین بود سرنگون کند. این محور در لیبی در کنار ژنرال خلیفه حفتر قرار گرفت و از رژیم یمن در درگیری با شبهنظامیان حوثی مورد حمایت ایران حمایت میکند.
با این حال، عربستان سعودی با دیگر نیروهای فاشیستی دارای پوشش اسلامگرایی که مورد حمایت ترکیه و قطر قرار گرفتهاند، از جمله حماس در فلسطین که با حمایت اسرائیل از اخوانالمسلمین پدید آمد، در تضاد قرار دارد.
این امر که عربستان سعودی همچنین در حال توسعۀ روابط مستقل با سایر قدرتهای نو-امپریالیستی است که در تضاد با ایالات متحده قرار دارند، بیانگر قدرت نو-امپریالیستیایست که این کشور بهدست آورده است. بهعنوان مثال، به تحریک امپریالیسم چین، "مصالحه"ای میان ایران و عربستان در بهار 2023 جوش داده شد. با این حال، در ارتباط با درگیریهای کنونی در اسرائیل/فلسطین/غزه، گسترش بیشتر پیمان موسوم به ابراهیم بههمراه توافقات بیشتر بین اسرائیل و عربستان سعودی مورد حمله قرار گرفت و توقفی در توافقنامۀ ابراهیم و نقشههای امپریالیسم آمریکا ایجاد شد. یکی از پیامدهای جنگ جدید غزه این است که دوران امپریالیسم آمریکا به عنوان مهمترین قدرت امپریالیستی در خاورمیانه (به عنوان یک ابرقدرت) در حال پایان است و سیاست آن در اینجا یک بار دیگر به شکست انجامیده است. در پیشروی بیشتر، عربستان سعودی نو-امپریالیستی نیز نقش مهمی ایفا خواهد کرد. بنابراین عربستان سعودی به طور فزایندهای نقش رهبری مشخصی را در این مناقشه بر عهده میگیرد. اگرچه عربستان سعودی در 7 فوریه در بیانیهای خطاب به ایالات متحده علناً اعلام کرد که قاطعانه در کنار "برادران فلسطینی" ایستاده و "هیچ رابطۀ دیپلماتیکی با اسرائیل وجود نخواهد داشت، مگر اینکه یک کشور مستقل فلسطینی با پایتختی اورشلیم شرقی در مرزهای 1967 بهرسمیت شناخته شود" و اینکه "تجاوز به نوار غزه" باید متوقف شود و "نیروهای اشغالگر اسرائیل" باید عقبنشینی کنند، اما این کشور همچنین به عنوان محاصرهشکن به نفع اسرائیل نیز عمل میکند. همانطور که کانال 13 اسرائیل و میدلایستآی گزارش دادهاند، عربستان سعودی به اسرائیل کمک میکند تا محاصرۀ دریای سرخ را که توسط انصارالله یمن اعمال شده، دور بزند. امارات متحدۀ عربی، عربستان سعودی و اردن اجازه میدهند کالاهای مسدود شده از طریق یک پل زمینی به اسرائیل منتقل شوند.
همچنین در بخشی دیگر از این تصویر میبینیم که عربستان سعودی در آگوست 2023 به عضویت ائتلاف موسوم به بریکس درآمده است. در آفریقای جنوبی، طی نشست سران کشورهای نو-امپریالیستی بریکس (برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی)، عربستان سعودی، ایران، امارات متحدۀ عربی، آرژانتین، مصر و اتیوپی به عنوان اعضای جدید مورد استقبال قرار گرفتند.
عربستان سعودی همچنین بزرگترین و تاثیرگذارترین کشور اوپک است. اوپک یک انجمن بینالمللی متشکل از کشورهای تولیدکنندۀ نفت است که در سال 1960 تأسیس شد و یک سوم تولید جهانی نفت را کنترل میکند و بنابراین در دیکته کردن قیمت نفت در بازار جهانی نقش دارد.
تحت رهبری چین، در اواسط مارس 2023 ایجاد روابط حسنه بین عربستان سعودی و ایران که دو کشور نو-امپریالیستی رقیب هستند، اتفاق افتاد. عربستان سعودی سپس به عنوان "شریک گفتگو" به سازمان همکاری شانگهای نیز پیوست. این اتحاد به عنوان نیروی متقابل ناتو تاکنون از روسیه، چین، ایران، هند، پاکستان و چهار کشور آسیای مرکزی تشکیل شده است.
تحولات نشان میدهد که امپریالیسم آمریکا در حال از دست دادن نفوذ خود در خاورمیانه است. چین بزرگترین شریک تجاری عربستان سعودی است. ریاض 10 درصد از شرکت چینی رونگشنگ پتروشیمی را خریداری کرده و روزانه 480 هزار بشکه نفت خام آن را تأمین میکند. ساخت مشترک یک مجتمع یکپارچۀ پالایشگاه و پتروشیمی در چین نیز در برنامه قرار دارد.
با توجه به تشدید تضاد بین آمریکا و چین و همچنین روسیه، عربستان سعودی میخواهد از جهتگیری یکجانبه نسبت به آمریکا دور شود. علی شهابی، تحلیلگر عربستانی در توییتی نوشت: "روابط سنتی تکهمسری با ایالات متحده اکنون به پایان رسیده و ما وارد یک رابطۀ بازتر شدهایم؛ رابطۀ ما با ایالات متحده مستحکم است، اما بههمان اندازه هم با چین، هند، بریتانیا، فرانسه و دیگران مستحکم است."
همچون سایر کشورهای نو-امپریالیستی، عربستان سعودی نیز به یکی از بزرگترین واردکنندگان تسلیحات سنگین در جهان تبدیل شده است. از سال 2011 تا 2015، هند با سهم 14 درصدی از بازار جهانی در صدر فهرست جای گرفته بود و پس از آن عربستان سعودی با 7 درصد در رتبۀ دوم قرار داشت.
در اواخر سال 2023، برای اولین بار در پنج سال گذشته، شورای به اصطلاح امنیت فدرال آلمان تحویل تسلیحات در مقیاس بزرگ به عربستان سعودی را تصویب کرد: صادرات 150 موشک هوابههوای آیریس-تی برای مسلح کردن جنگندۀ جت یوروفایتر. عربستان سعودی در حال حاضر 72 یوروفایتر دارد.
علاوه بر این، دولت آلمان اخیراً تصمیم گرفته است تا همراه با بریتانیا یوروفایترهای بیشتری را به عربستان سعودی تحویل دهد. همانطور که میدانیم، عربستان سعودی از سال 2015 یک اتحاد نظامی را در یمن علیه انصارالله شیعی که به حوثیها نیز معروف هستند، رهبری میکند. این امر منجر به جنایات جنگی و حملات متعدد علیه مردم غیرنظامی شده است.
خصلت نو-امپریالیستی در موضوع محیط زیست نیز مشهود است، جایی که کشورهای نو-امپریالیستی خواهان حقوق ویژه برای تخریب پایههای طبیعی زندگی بشر هستند. در این زمینه، عربستان سعودی نیز انتشار دیاکسید کربن خود را افزایش داده است. با وجود همۀ اعتراضات در سراسر جهان، تجارت نفت و گاز بهوضوح به شکوفایی خود ادامه میدهد. پیشبینی میشود در سال 2024 در سراسر جهان 244 میلیارد یورو در صنعت گاز و نفت سرمایهگذاری شود. با توجه به وعدههای پر آب و تاب برای حذف تدریجی سوختهای فسیلی، که بیشتر از همه توسط کشورهای سرمایهداری غربی داده شده و آخرین آن هم در کنفرانس جهانی آب و هوا در دبی در ماه نوامبر بود، این ارقام قابل توجه هستند. از آنجایی که خطوط لوله و تأسیسات تولید باید چندین دهه کار کنند تا نتیجه بدهند، این بدان معناست که وعدهها در نهایت چیزی به جز شعبدهبازی دود و آینه نیستند. شرکت سعودی آرامکو از عربستان سعودی در صدر قرار دارد. این شرکت انتظار دارد برای سال 2023 بیش از 100 میلیارد یورو سود گزارش کند.
3- این صرفاً توصیفی سطحی و غیرعلمی است که کشورهایی مانند عربستان سعودی یا قطر را به عنوان قدرتهای منطقهای یا کشورهای نوظهور معرفی کنیم. این استدلال که این دو کشور را به سختی میتوان دارای زمینۀ تولیدی پیشرفتهای دانست، در تشخیص مسائل زیر ناکام میماند: اگرچه زمینۀ تولید بر نفت و گاز متمرکز است، اما در شیوۀ بینالمللیشدۀ تولید ادغام شدهاند. این کشورها سرمایۀ بیش از حد انباشتشدۀ خود را در سهام انحصارات در سراسر جهان سرمایهگذاری میکنند. عربستان سعودی با شرکت آرامکو، که در سال 2013 گردش مالی حدود 400 میلیارد دلاری داشته، بزرگترین انحصار جهان را از نظر ارزش تخمینی بازار سهام در اختیار دارد. در سال 2013 از 2000 انحصار بزرگ، عربستان سعودی 20 انحصار و قطر 8 انحصار را دارا بودهاند. یک ویژگی خاص این است که حدود هشت میلیون کارگر در عربستان سعودی از پاکستان، بنگلادش و فیلیپین میآیند. آنها در شرایط غیرانسانی مورد استثمار و سرکوب قرار میگیرند. در قطر نیز وضعیت مشابهی وجود دارد.
با توجه به سطح امروزی تقسیم کار بینالمللی، وجود یک زمینۀ تولیدی همهجانبه دیگر نمیتواند معیاری تعیینکننده برای تأیید صلاحیت یک کشور به عنوان "امپریالیست" باشد. کشورهای امپریالیستی و انحصارات بینالمللی آنها بر حوزههایی تمرکز میکنند که میتوانند در آنها به رهبری بازار جهانی دست یابند، قیمتهای انحصاری را دیکته کنند و سایر کشورها -از جمله کشورهای امپریالیستی- را به خود وابسته سازند. استراتژی صادرات سرمایه که توسط عربستان سعودی، قطر و امارات متحدۀ عربی دنبال میشود نیز با همین امر مطابقت دارد.
بهعنوان مثال، سازمان سرمایهگذاری قطر که یک صندوق ثروت دولتی است، حدود 335 میلیارد دلار آمریکا در اختیار دارد و میلیاردها دلار در شرکتهای سهام و پروژههای بزرگ املاک و مستغلات و زیرساختها در سرتاسر جهان نگهداری میکند؛ که 57 میلیارد دلار آمریکا در ده شرکت مانند فولکسواگن، گلنکور و رویال داچ شل از آن جمله اند.
در عربستان سعودی، 450 میلیارد یورو توسط بانک مرکزی مدیریت میشود که در سطح جهانی وجوه را در سپردههای بانکی قرار داده و اوراق قرضه و سهام میخرد.
آنچه لنین دربارۀ ماهیت انگلی امپریالیسم نوشت، در مورد عربستان سعودی و قطر صدق میکند:
"ایجاد "دولت رانتیر" و دولت رباخوار، که در آن بورژوازی به میزان دائماً فزایندهای از درآمد حاصل از صادرات سرمایه و با "ذخیره کردن کوپن" به حیات خود ادامه میدهد ، بهعنوان یکی از گرایشهای امپریالیسم، هرچه بیشتر و برجستهتر پدیدار میشود."
این اعتراض که عربستان سعودی یا قطر "ساختار حاکم فئودالی" دارند نیز معتبر نیست. اگر چنین بود، لنین نمیتوانست در آن زمان روسیه را بهعنوان "امپریالیسمی که بسیار خامتر، قرون وسطاییتر، از نظر اقتصادی عقبماندهتر و از نظر نظامی بوروکراتیکتر است" تعریف کند.